امان نامه نمی خواهم
امانتان را می گیرم به پای عشقم می میرم
اگر رخصت دهد ماهم
امانتان را می گیرم به پای عشقم می میرم
برگردان اول : بسم رب الحسین رب بیت الحرام
من ابو فاضلم عاشقم والسلام
شـیر میـدانم و دشمن مشرکین
روی دوش من است « رایةُ المونین»
برگردان دوم :
حسین زیباتر از رویا
حسین شیرینی دنیا
جهان را بی جمال او نمی خواهم
گمان کردی که بر می گردم از دوست
نفهمیدی که هرچه دارم از اوست
به شوق او تنم گُنجیده در پوست به پای عشقم می میرم
زبان چرخانده شیطان در دهانت
که میخوانی مرا سوی امانت
به رغم این امان و این گمانت به پای عشقم می میرم
نفس هایم همه در بیعت اوست
تمام قدرتم در خدمت اوست
سرم چشم انتطاررخصت اوست به پای عشقم می میرم
امانم پرتویی از نور عشق است
دلم گرم حسین و شور عشق است
وفای هاشمی مشهور عشق است به پای عشقم می میرم
به خصم شمع و نور و پرتو لعنت
به هر گوش حقیقت نشو لعنت
به شمر و بر امانش هر دو لعنت
به پای عشقم می میرم
اذانم در گلویی از حسین است
نمازم با وضویی از حسین است
امانم تار مویی از حسین است به پای عشقم می میرم
الا ای آنکه در خود هم اسیری
طمع کردی مرا از او بگیری
بمان خوش با خیالت تا بمیری به پای عشقم می میرم
من آن ماهم که دیده آسمانش
تنم را می کنم رنگین کمانش
بداند هر که دارد قصد جانش به پای عشقم می میرم
وزن دوم :
منم سردار این لشکر نهم فرمان او بر سر
من از نسل دلیرانم عمو حمزه ، پدر حیدر
به پای عشقم می میرم
من از کفر تو بیزارم به کیش خود مپندارم
پُر از دارایی دردم از این سرمایه سرشارم
به پای عشقم می میرم
من از آیات تطهیرم نبینی رنگ تغییرم
قسم بر آنکه آورده شهادت را به تقدیرم
به پای عشقم می میرم
امانم در امان اوست امان نامه نمی خواهم
به قدر کاهی از کوهِ وفای خود نمی کاهم
به پای عشقم می میرم
نگردد شعله ای کمتر نه از شورم نه از سوزم
بـه امیـّد خدا فـردا حــسینی تر ز امروزم
به پای عشقم می میرم
یل« ام البنین» عباس امیر لشکر عشقم
و تا جان در بدن دارم مطیع رهبر عشقم
به پای عشقم می میرم